گرگه با هر نقشه ای رفت در خونه شنگول و منگول
ولی نقشه هاش شکست خورد و بزغاله ها از خونه بیرون نیومدن
تا اینکه آخر رفت کابل اینترنتشونو قطع کرد
طرف می ره خواستگاری واسه پسرش. پدر عروس می گه:
آقازاده دانشگام میرن؟
طرف می گه: مسافر گیرش بیاد چرا که نه!
یارو تصادف میکنه بی هوش میشه میبرنش بیمارستان
بعد از یه مدت به هوش میاد میگه : مثله اینکه تو بهشتم ؟!
زنش میگه : کوری نمیبینی نشستم کنارت !؟
یارو میره دکتر دستشو محکم تکون میده
میگه آقای دکتر من اینجوری میکنم درد میگیره ، دکتره میگه نکن !
یارو تو باشگاه یه ساعت پیدا میکنه میگه :
این ساعت آبی زیمنس مال کیه ؟
یه آقایی میگه مال منه
میگه نشونی شو بده. یارو میگه :آبی زیمنس !
میگه : دهه ! اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!
یکبار یه خسیسه خونش آتیش میگیره
اس ام اس میده آتش نشانی میگه کار واجب دارم یه زنگ بزن!
یارو میخوره به دیوار میگه ببخشید
گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه
یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی
الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن !
بیشعور کثافت ولمون کن دیگه !
گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم !
یه روز چینیه می ره بالای کوه میگه:
هین تا ساو لاو تشین
از کوه صدا میاد:
خدا ورت داره خیلی سخت بود یه بار دیگه تکرار کن !
دکتر برای تست کردن سه تا دیونه یه سیب میزاره روی میز و میگه :
هرکس اسم این میوه رو درست بگه آزادش می کنم
اولی میگه : انگور
دومی میگه : چغندر
سومی میگه : سیب
سومی رو آزادش می کنن ،
وقتی به محوطه ی تیمارستان میرسه میگه :
سرتون کلاه گذاشتم اون خیار بود !!
یارو میزنه ﺗﻮ ﮔﻮﺵِ برادرش
برادرش ﻣﻴﮕﻪ : ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺯﺩی؟
یارو ﻣﻴﮕﻪ : ﺁﺭﻩ
برادرش ﻣﻴﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﻛﺎﺭی ﻛﺮﺩی
ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻼً ﺣﺎﻝ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺷﻮخی ﻧﺪﺍﺷﺘم !!
مسافر اول : تاسکی تاسکی واسا سوار شم !
مسافر دوم: خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مسافر اول : زهر مار به چی میخندی !؟
مسافر دوم: عزیزم تاسکی یعنی چی !؟ این که تاسکی نیست !
مسافر اول: خو پ چیه !؟
مسافر دوم: این شصخیه نه تاسکی !
بابای یارو مریض میشه زنگ میزنه آمبولانس بیاد
خانوادگی سوار آمبولانس میشن !
تو راه دکتر میپرسه مریض کیه ؟
یارو میگه حالش خوب نبود موند خونه …
گدائه به یه نفر میگه : ۱۰۰تومن بده با اتوبوس برم خونه !
طرف میگه : من فقط ۵۰۰۰ تومنی دارم !
گدا : اشکالی نداره ، دیگه مجبورم با آژانس برم …
یارو عهد میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا
حیف نون پسرش میره سربازی بهش میگه :
پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر ، اومدی یه پاسگاه واست میزنم !
به یارو میگن چرا زنتو با چاقو کشتی ؟
میگه والا وضع مالیمون خوب نبود که تفنگ بخرم !
باحاله و یارو میرن شبونه یک دیوار رو خراب کنن
باحاله میگه: تو چراغ رو بگیر من پتک میزنم
باحاله یک پتک که میزنه یک آجر می افتاده
یارو میگه: بیا تو چراغ بگیر تا من پتک بزنم
باحاله چراغو میگیره ، یارو با یک ضربه تمام دیوارو میریزه پایین!
باحاله میگه : ولک حال کردی؟ اینطوری چراغ میگیرنا !
به یه نفر میگن: چی شد معتاد شدی؟
میگه: والا ما با بچه ها قرار گذاشته بودیم فقط روزای تعطیل سیگار بکشیم…
که یهو خوردیم به نوروز !
به یه معتاد میگن با ۴۵ ، ۴۶ و ۴۷ جمله بساز
میگه چلا پنجه میکشی ، چلا شیشه میکشی ، چلا هف نمیزنی